مادر اشکان سهرابی: پیشنهاد دادهاند که ۱۰میلیون تومان بگیرید و در تلویزیون چیزهایی که میخواهیم را بگویید
در سری نمایش فیلمهای تحسین شدهی خانهی سینما ۲۴شهریور فیلم زیر پوست شهر به کارگردانی رخشان بنیاعتماد در سینما اریکهی ایرانیان پخش شد. خانم بنیاعتماد از خانوادههای کشته شدگان حوادث اخیر هم دعوت کرده بود که در این مراسم شرکت کنند. علاوه بر این خانوادهها جمع زیادی از فعالان حقوق زن و مادران عزادار و مادران صلح نیز شرکت کرده بودند. استقبال مردم از این مراسم به حدی بود که علاوه بر پر شدن سالن، عدهی زیادی نیز به صورت ایستاده فیلم را دیدند. تعداد زیادی از مردم با لباسها و نمادهای سبز در این مراسم شرکت کرده بودند؛ که با توجه به محتوای فیلم خیلی احساساتی شده بودند.بعد از فیلم خانم بنیاعتماد از مشکلات طوبی شخصیت اصلی فیلم گفت و اضافه کرد که من فیلمساز شرمندهام که دوربینم در این شرایط اجازه پیدا نکرد تا تصویری از واقعیت این دوران و آنچه که بر مادران و همسران این سرزمین گذشت را ثبت کند. او ادامه داد که در این روزگار وانفسا دیگر جایی برای سینما که قرار است، آینه تمام نمای جامعه باشد نمیماند، چه برسد به اینکه جشنی برایش گرفته شود. سپس او مادر شهیدان سهراب اعرابی، اشکان سهرابی و ندا آقا سلطان، که در مراسم شرکت کرده بودند، را معرفی کرد که آنها با تشویق شدید مردم روبرو شدند. سپس خانم بنیاعتماد به احترام کشته شدگان اخیر یک دقیقه سکوت اعلام کرد.وقتی رخشان بنیاعتماد در صحبتهایش گفت که برای داغ دل همهی مادران و طوبیها، مادر ندا آقا سلاطن بلند بلند گریه کرد و این کار باعث شد تا افراد زیادی به گریه بیفتند. به حدی که در یک دقیقه سکوت هم صدای گریهی جمعیت قطع نشد. در انتها نیز مردم دستهایشان را به علامت “وی” بالا گرفتند و سالن را ترک کردند.بعد از بیرون آمدن خانواده ها مشغول صحبت شدند.بعد از مراسم با مادران شهدا مشغول گفتوگو شدیم و اخبار ناخوشایند و متأثر کنندهای شنیدیم. مادر اشکان سهرابی گفت که به خانوادهی او پیشنهاد دادهاند که ۱۰ میلیون تومان بگیرد و در تلویزیون مصاحبه کند و چیزهایی که میخواهند بگوید. او با ناراحتی عجیبی میگفت و ادامه داد که آنها راه نداده. همچنین گفت که از هلال احمر برای دلجویی آمده بودند و به او گفتهاند که دیهی پسرش را میدهند. مادر اشکان بغض کرده بود و میگفت به آنها گفته که دو برابر دیه را میدهم و پسرتان را میکشم. قبول میکنید؟ او ادامه داد که مردم که ما را میبینند از ما میخواهند که خودمان را نفروشیم و به صبرمان ادامه دهیم.مادر ندا آقا سلطان هم حال و روز بهتری نداشت. او گفت که گروهی به خانهی آنها آمدهاند و برای آنها قرآن آوردهاند و لوحی که رویش نوشته بود بنا بر گفتهی رهبر باید از شما دلجویی کنیم. او میگفت که اصلاً لحنشان به دلجویی نمیخورد